آموزه های انتخابات

دو ماه مبارزات نامزدان احزار پست ریاسیت جمهوری ، براي کانديدان از يک نگاه و براي مردم از نگاه ديگر از اهميت بسيار زيادي برخوردارند، در اين مدت نه تنها افغانستان به محيط آموزشي تبديل شده بود که همه در آن مسايل مختلف دموکراسي را تجربه مي‎کردند که ابعاد نهفته و پنهاني از باورها، هنجارها، فرهنگ‎ها، سطح تحمل و همپذيري اجتماعي، گستره فکري و تأثيرات آن بر رفتارها، سياست‎ها و گفتارهاي کانديدان و ساير اقشار مردم برملا گرديد. در اين روزهاي به يادماندني حد اقل ما به چهار طيف اجتماعي بر مي‎خوريم که بسته به نوع بينش و نگرش آنان نسبت به انتخابات، واکنش‎هاي متفاوتي را در سطح جامعه تبارز ‎داده است:
1- کانديدان و مجموعه تيم‎هاي تبليغاتي شان:
اينها در اين مدت دوندگي زيادي داشتند و پولهاي زيادي را خرج کردند. از روشهاي گوناگون تبليغاتي براي اثرگذاري بر تصميم انتخاب کنندگان و رأي دهندگان سود جستند. محافل کوچک و بزرگي را ترتيب دادند، ديگ‎ها بار کردند و پلوها دادند، تا اولاً قدرت و توانايي کانديدشان را به رخ مردم بکشانند که اگر کانديد ما مي‎تواند به مردم بي حساب و کتاب پلو دهد، پس مي‎تواند مملکت را هم اداره کند. ثانياً سخاوتمندي کانديد را نشان ‎دهدو براي رأي دهندگان مي‎فهماند که اين کانديد آنقدر بخيل نيست که همه‎اش را براي خود جمع کند، بلکه در صورت پيروزي کانديد ، شما مثل حالا از صله‎هاي سخاوتمندانه‎اش بي‎نصيب نمي‎مانيد. شايد پيامهاي ديگري نيز داشته باشد؛ از باب مثال "مردم عقل‎شان در چشم‎شان است". و ...
کاري بسيار خوب کانديدان در اين دوره مسافرت‎هاي فشرده و پي‎هم آنان در ولايات مختلف افغانستان بود. اولاً اين کار يک فرصتي فراهم مي‎کرد تا مردم با شخصيت‎هاي خود از نزديک آشنا شوند و بدون دغدغه با آنان دست دهند و سخن بگويند و لبخند را بر چهره آنان مشاهده کنند و همين، مردم را اميدوار مي‎سازد که کشور افغانستان آنطوري که مي‎گويند، چندان بي‎آدم هم نيست. ثانياً کانديدان محترم لحظه‎اي از فضاي پر زرق و برق زندگي‎شان بيرون آمده و با دستان درشت و چهره‎هاي سوخته و تکيدۀ مردمي آشنا مي‎شوند که با شکم گرسنه براي آنان کف مي‎زنند، هورا مي‎کشند، احساسات‎ شانرا چنان به اوج مي‎رسانند به‎طوري که کانديد محترم ناباورانه خود را بر بالهاي سبکي احساس مي‎کنند که او را تا ابرهاي آسمان بالا مي‎برد. اين براي بسياري از کانديدان تمريني است که لذت با مردم بودن را درک کنند و بدانند که لذت‎ها و خوبي‎ها را نبايد تنهادر کاخ‎ها جستجو کرد، لذت واقعي در دل مردمي است که براي شما کف مي‎زنند و تغيير در سرنوشت خود را از فکر، توانايي، ظرفيت‎ها و قابليت‎هاي شما انتظار دارند و...
2- گروههاي فرصت‎طلب و سودجو:
اين گروه به‎طور رسمي از هيچ کانديدي کمپاين نمي‎کردند؛ اما با همۀ کانديداها و مسؤولان کمپاين آنان مذاکره مي‎کردند، وعدۀ همکاري مي‎دادند، پوسترهاي تبليغاتي‎شان را مي‎گرفتند و وعده هزاران رأي را مي‎دادند که با حمايت آنها در صندوق‎ها رأي ريخته مي شود؛ اما در مقابل خواهان کمک‎هاي پولي براي مصارف احتمالي مي‎گرديدند. گروههاي زيادي از اقشار مختلف اجتماعي بودند که به هر دري مي‎زدند، تا پول بيشتري به دست آورند. هدف اين گروه صرفاً تجارت و به دست آوردن سود بيشتر بود و هيچ تعهد عملي در قبال هيچ‎يک از کانديدان نداشتند. افراد زيادي از همين طريق به سودهاي سرشاري دست يافتند و تعدادي ديگر که توقع زياد داشتند، چه بسا از خوان نعمت انتخابات بي‎بهره ماندند که واقعاً به حال اينها بايد گريست.
3- دسته ديگر مردمان عادي بودند که توان بهره‎گيري زيادتر از پروسۀ انتخابات را نداشتند، اما تا حد توان خود کوشيدند، حداقل از پلوها و غذاهاي نسبتاً لذيذي که در زندگي کمتر نصيب اين طيف مي‎گردد، استفاده کنند، پوستر چسباندند، در مراسم‎ تبليغاتي در عوض پول شرکت کردند و توانستند حقوق چند ماهه‎شان را از همين راهها تأمين کنند، اينها به‎طور مشخص از کانديدي حمايت و پشتيباني نمي‎کردند، اما در همۀ جلسات و مراسم عمومي کانديدان شرکت مي‎جستند و مزد چند روزه‎اش را راحت‎ در مي‎آوردند.
4- طيف چهارم که گسترده‎ترين بخش جامعه را تشکيل مي‎‎داد، از افرادي تشکيل مي‎شدند که نسبت به انتخابات يک حالت بي‎تفاوتي را اختيار کرده‎بودند. جذابيت بيلبوردهاي شش متري و دوازده متري، نگاه سرد برخي کانديدان را به سوي خود نمي‎کشاند و رنگهاي مختلف پوسترها و عکس‎ها که در و ديوار را به تابلوهاي زيباي نقاشي تبديل کرده بود، هيچ احساسي را در اينها نمي‎شگفت و صداي بلند گوهايي که بر موترها نصب شده بود و از جاده‎ها مي‎گذشت و يا از مساجد و سالن‎ هوتل‎ها شنيده مي‎شد، گويا هيچ ارتعاشي در پرده‎هاي نازک قوۀ سامعه‎شان به‎وجود نمي‎آورد، آرام و بي‎خيال مثل روزها و ماههاي معمولي ديگر از کنار جاده‎هاي مي‎گذشت و به کارهاي هميشگي‎شان مشغول مي‎شدند.
البته اين طيف‎بندي را مي‎توان با يک نگاه کلي به پروسه انتخابات به‎دست آورد؛ اما از لحاظ جامعه‎شناختي مي‎توان به تحليل‎هاي عميق‎تر و مهم‎تري دست پيدا کرد. مطالعه دو- سه ماه گذشته و تحولات و دگرگوني‎هاي که پيش آمد و چانه‎زني‎هاي که صورت گرفت و مجموع تلاش‎ها، کنار آمدن‎ها و از کنار رفتن‎ها و کل جريان رقابت‎هاي انتخاباتي، مي‎تواند در واقع بازتاب دهنده کليت فرهنگي جامعه ما باشد که به‎صورت بسيار آشکار در قامت انتخابات تجلي پيدا کرد. آسيب‎شناسي حرکت‎ها و کارکردهاي اين دوره، ژرف‎ترين و ناب‎ترين ويژگي‎ها و اوصاف فرهنگي جامعه را صرف نظر از مسايل قومي، زباني و مذهبي، رونما مي‎سازد. که تحليل عميق و محتوايي اين پروسه فرصت‎هاي بيشتري را مي‎طلبد و ما صرفاً به ‎منظور توجه به اين موضوع حياتي و آسيب‎شناسي علمي آن، به‎صورت سرسري و گذرا پديده انتخابات را از اين زاويه به بحث گرفتيم و بدون اين که قصد کاوش علت‎ها و ريشه‎هاي رفتاري طيف‎هاي مختلف را به بررسي بگيريم.

0 بازخورد به 'آموزه های انتخابات'

ارسال یک نظر